- چغانه زدن
- زدن و نواختن چغانه ساز زدن، پرده و نغمه و آهنگی از موسیقی نواختن
معنی چغانه زدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بسیار سخن گفتن در هنگام خرید برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت
آن کس که در زدن نواختن چغانه مهارت دارد، مطرب خنیاگر، سرود خوان سرود گوی
حرف زدن زیاد در موقع خرید و فروش برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت
کنایه از بسیار سخن گفتن، پرحرفی کردن
کنایه از بسیار سخن گفتن، پرحرفی کردن
Bargain
торговаться
feilschen
торгуватися
targować się
negociar
contrattare
regatear
marchander
afdingen
ต่อรองราคา
menawar
मोलभाव करना
להתמקח
pazarlık yapmak
kujadili
দরদাম করা
سودا کرنا
شعله زدن زبانه کشیدن مشتعل شدن، شعله کش مشتعل
جوانه برآوردن گیاه
کنایه از به وجود آمدن مثلاً عشق در وجودش جوانه زده بود
کنایه از به وجود آمدن مثلاً عشق در وجودش جوانه زده بود
کندن نقب یا چاه برای پی بردن به آب
شعله کشیدن آتش
Shoulder
нести на плечах